کلمه جو
صفحه اصلی

بسته بندی کردن

فارسی به انگلیسی

bundle, pack, package, to pack

to pack


bundle, pack, package


فارسی به عربی

حزمة , رزمة , علبة , لف

مترادف و متضاد

package (اسم)
عدل، بسته، قوطی، بسته بندی کردن

wrap (فعل)
قنداق کردن، پنهان کردن، پیچیدن، پوشانیدن، بسته بندی کردن، لفاف کردن، لفافه دار کردن

packet (فعل)
بسته بندی کردن

put up (فعل)
بناء کردن، برگزیدن، کنار گذاردن، بسته بندی کردن، در ظرف گذاردن، کنسرو کردن، بیگودی بگیسو زدن

parcel (فعل)
توزیع کردن، بسته بندی کردن، به قطعات تقسیم کردن، در بسته گذاشتن

gift-wrap (فعل)
بسته بندی کردن

pack (فعل)
بردن، توده کردن، بار کردن، قرار دادن، بسته کردن، بسته بندی کردن، بزور چپاندن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بستن اشیا ( مانند میوه و غیره ) بصورت جعبه ها و قوطی ها و مانند آن .

لغت نامه دهخدا

بسته بندی کردن. [ ب َ ت َ / ت ِ ب َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بستن اشیاء متفرق در یک لفاف و یا در یک صندوق.


کلمات دیگر: