کلمه جو
صفحه اصلی

اشکار ساختن

فارسی به انگلیسی

divulge

فارسی به عربی

قائمة الشحن


قائمة الشحن
اکشف

مترادف و متضاد

open (فعل)
گشودن، روشن شدن، شکفتن، باز کردن، گشادن، افتتاح کردن، اشکار ساختن، باز شدن، اشکار کردن، بسط دادن

manifest (فعل)
معلوم کردن، فاش کردن، ظاهر ساختن، بازنمود کردن، اشکار ساختن، اعلامیه دادن

unveil (فعل)
اشکار ساختن، نمودار کردن

فرهنگ فارسی

( آشکار ساختن ) ( مصدر ) ۱ - ظاهر کردن هویدا کردن . ۲ - فاش کردن افشا. ۳ - ظاهر کردن جریانهای برق مغناطیسی
ظاهر ساختن جریانهای برق مغناطیسی

لغت نامه دهخدا

( آشکار ساختن ) آشکار ساختن. [ ش ْ / ش ِ ت َ ] ( مص مرکب ) ظاهر کردن. || ظاهر کردن جریانهای برق مغناطیسی . ( فرهنگستان ).

پیشنهاد کاربران

پرده برداری ، پرده برداشتن

بروز دادن

به منصه ٔ ظهور رسانیدن

نمایانیدن/نمایاندن

ابراز


کلمات دیگر: