کلمه جو
صفحه اصلی

بی تدبیری


برابر پارسی : نابخردی

مترادف و متضاد

imprudence (اسم)
نابخردی، بی احتیاطی، بی تدبیری، بی مبالاتی

فرهنگ فارسی ساره

نابخرد


پیشنهاد کاربران

- سوء تدبیر ؛ بداندیشی. تدبیر بد : چون امیر سیف الدوله شکل حال ورکاکت عقل و فترت رای و تناقض اهوای و سوءالتدبیر آن قوم مشاهدت کرد. ( ترجمه ٔ تاریخ یمینی ) .


کلمات دیگر: