مترادف بی رویه : بی قاعده، بی شیوه ، بی حساب، بی حساب و کتاب
متضاد بی رویه : نظام مند
irregular, immethodical, impolitic
anomalous, unsteady, unstructured
بیقاعده، بیشیوه ≠ نظاممند
بی رویه . [ رَ وی ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + رویّه ) بی اندیشه و فکر. ناسگالیده . بی تفکر. رجوع به رویّه شود.
بی رویه . [ ی َ/ ی ِ ] (ص مرکب ) که رویه ندارد. رجوع به رویه شود.