کلمه جو
صفحه اصلی

اشنا ساختن

فارسی به عربی

لف

مترادف و متضاد

familiarize (فعل)
خو دادن، اشنا کردن، عادت دادن، اشنا ساختن، خودمانی کردن

فرهنگ فارسی

( آشنا ساختن ) ( مصدر ) ۱ - آشنا کردن کسی بدیگری . معرفی کردن کسی را بدیگری آشنا ساختن . ۲ - نزدیک کردن کارد و شمشیر و مانند آن بچیزی نه بدان حد که برد : خنجر را بگلو او آشنا کرد .


کلمات دیگر: