کلمه جو
صفحه اصلی

دور از

فارسی به انگلیسی

away, de-, out, wide, with-

فارسی به عربی

ماضی
بعیدا

ماضي


مترادف و متضاد

back (قید)
دور از، به عقب، عقب، در عقب، پس، از عقب

out (قید)
دور از، بیرون، بیرون از

away (قید)
دور از، بیرون، پس از ان، دور، بی درنگ، بیک طرف، بعد، بیرون از، در سفر، بطور پیوسته، از انجا، از ان زمان، از انروی

past (قید)
دور از، پیش، پیش از، در ماورای

away from (قید)
دور از

far (قید)
خیلی، دور از، بسیار، بعلاوه، زیاد

abs- (پیشوند)
از، دور از، غیر از

ab- (پیشوند)
غیر، از، جدایی، دور از


کلمات دیگر: