توپ بازی
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
کرة
مترادف و متضاد
توپ، بال، گلوله، گوی، توپ بازی، رقص، مجلس رقص، گرهک، ایام خوش، خوشی
فرهنگ فارسی
فوتبال . کج بازی کردن با گوی .
لغت نامه دهخدا
توپ بازی. ( حامص مرکب ) فوتبال. کَج . کَجّه. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). بازی کردن با توپ. بازی کردن با گوی. رجوع به توپ و دیگر ترکیبهای آن شود.
کلمات دیگر: