کلمه جو
صفحه اصلی

دور چیزی گشتن

فارسی به انگلیسی

round


فارسی به عربی

دائرة , طوق

مترادف و متضاد

encircle (فعل)
در برداشتن، احاطه کردن، دور گرفتن، دور چیزی گشتن، حلقه زدن

circuit (فعل)
احاطه کردن، دور چیزی گشتن، در مداری سفر کردن


کلمات دیگر: