بنت محمد بن ابوبکر صدیق رضی الله عنه است و گروهی او را قرینه خوانند ولی قریبه درست است .
قریبه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( قریبة ) قریبة. [ ق ُ رَ ب َ ] ( اِخ ) بنت ابی امیه. خواهر ام سلمة، زوج النبی. از صحابیان است و قَریبة نیز روایت شده است. ( منتهی الارب ).
قریبة. [ ق ُ رَ ب َ ] ( اِخ ) بنت ابی قحافة. از صحابیان است. ( منتهی الارب ).
قریبة. [ ق َ ب َ ] ( اِخ ) بنت حارث. ازصحابیان است. ( منتهی الارب ). رجوع به قُرَیبة شود.
قریبة. [ ق ُ رَ ب َ ] ( اِخ ) بنت حارث. از صحابیان است. ( منتهی الارب ). رجوع به قَریبة شود.
قریبة. [ ق َ ب َ ] ( اِخ ) بنت زید. از صحابیان است. ( منتهی الارب ).
قریبة. [ ق َ ب َ ] ( اِخ ) بنت عبداﷲبن وهب. از تابعان است. ( منتهی الارب ).
قریبة. [ق ُ رَ ب َ ] ( اِخ ) بنت محمدبن ابوبکر صدیق رضی اﷲ عنه است. و گروهی او را قرینة خوانند ولی قریبة درست است. ( اللباب فی تهذیب الانساب ). رجوع به قرینة شود.
قریبة. [ ق ُ رَ ب َ ] ( اِخ ) بنت ابی قحافة. از صحابیان است. ( منتهی الارب ).
قریبة. [ ق َ ب َ ] ( اِخ ) بنت حارث. ازصحابیان است. ( منتهی الارب ). رجوع به قُرَیبة شود.
قریبة. [ ق ُ رَ ب َ ] ( اِخ ) بنت حارث. از صحابیان است. ( منتهی الارب ). رجوع به قَریبة شود.
قریبة. [ ق َ ب َ ] ( اِخ ) بنت زید. از صحابیان است. ( منتهی الارب ).
قریبة. [ ق َ ب َ ] ( اِخ ) بنت عبداﷲبن وهب. از تابعان است. ( منتهی الارب ).
قریبة. [ق ُ رَ ب َ ] ( اِخ ) بنت محمدبن ابوبکر صدیق رضی اﷲ عنه است. و گروهی او را قرینة خوانند ولی قریبة درست است. ( اللباب فی تهذیب الانساب ). رجوع به قرینة شود.
قریبة. [ ق َ ب َ ] (اِخ ) بنت حارث . ازصحابیان است . (منتهی الارب ). رجوع به قُرَیبة شود.
قریبة. [ ق َ ب َ ] (اِخ ) بنت زید. از صحابیان است . (منتهی الارب ).
قریبة. [ ق َ ب َ ] (اِخ ) بنت عبداﷲبن وهب . از تابعان است . (منتهی الارب ).
قریبة. [ ق ُ رَ ب َ ] (اِخ ) بنت ابی امیه . خواهر ام سلمة، زوج النبی . از صحابیان است و قَریبة نیز روایت شده است . (منتهی الارب ).
قریبة. [ ق ُ رَ ب َ ] (اِخ ) بنت ابی قحافة. از صحابیان است . (منتهی الارب ).
قریبة. [ ق ُ رَ ب َ ] (اِخ ) بنت حارث . از صحابیان است . (منتهی الارب ). رجوع به قَریبة شود.
قریبة. [ق ُ رَ ب َ ] (اِخ ) بنت محمدبن ابوبکر صدیق رضی اﷲ عنه است . و گروهی او را قرینة خوانند ولی قریبة درست است . (اللباب فی تهذیب الانساب ). رجوع به قرینة شود.
پیشنهاد کاربران
قریبة
کلمات دیگر: