کلمه جو
صفحه اصلی

گروی زره

فرهنگ فارسی

یکی از خویشان افراسیاب که در کشتن سیاوش مکرها کرد . او را گروی زره نیز گویند : [ نهادند پس گیو را با گروی که همزور بودند و پرخاشجوی ] [ سیاوش ز گفت گروی زره برو پر ز چین کرد و رخ پر گره . ] ( فردوسی )

لغت نامه دهخدا

گروی زره. [ گ ُ ی ِ زِ رِه ْ ] ( اِخ ) نام یکی از خویشان افراسیاب است که در کشتن سیاوش مکرها کرد و وسیله ها انگیخت :
سیاوش ز گفت گروی زره
برو پرز چین کرد و رخ پرگره.
فردوسی.
نیوشنده بودند و لب با گره
بپاسخ بیامد گروی زره.
فردوسی.
گروی زره را گره تا گره
بفرمود تا برکشیدند زه.
فردوسی.
رجوع به فهرست ولف و گروی شود.

دانشنامه عمومی

گُروی زره پهلوانی تورانی و از خویشان افراسیاب است که در کشتن سیاوش مکرها کرد. (این در حالی است که یک بار موقعی که افراسیاب او را به دست جلاد سپرد که گردن بزند و جلاد گروی زره را بر نطع نشانده که اجرای حکم کند، سیاوش برخاسته وساطت کرد و آنقدر اصرار کرد تا آتش خشم شاه را فرو نشاند و او را از مرگ حتمی نجات داد)
شاهنامه
فهرست تورانیان در شاهنامه
فهرست شخصیت های اسطوره ای شاهنامه
در جنگ دوازده رخ گیو او را در نبرد تن به تن اسیر کرد. کیخسرو شاه ایران سر او را به کین پدرش سیاوش از تن جدا کرد.
وقتی در جنگ دوازده رخ (یازده رخ) پهلوانان دو طرف دوئل تن به تن را آغاز کردند، نخست گیو با گروی زره در آویخت. جرم گروی زره این بود زمانی که سیاوش در توران مهمان بود بر اثر اختلافاتی که با شاه توران پیدا کرد افراسیاب فرمان قتل او را صادر نمود. به سبب سیما و شخصیت والای سیاوش پهلوانان تورانی در کشتن آن تردید کردند، اما فردی پلید حاضر گشت تا او را ذبح کند . به استناد متون پس از قتل عام هزار تن جنگجویان همراه سیاوش نوبت سیاوش رسید گروی زره ریش های او را به دست گرفت و کشان بر روی سنگی مناسب آورد و در مقابل دیدگان افواج تورانی سر از تنش جدا کرد.
در نبرد دوازده رخ فرصت انتقام از گروی زره که همیشه مورد نفرین کیخسرو بود به دست گیو افتاد. گیو با او در افتاده، با ضربه ٔ عمود که بر کلاه خود او وارد نمود، خون از سر بر صورتش جاری ساخت. سپس او را زنده نزد کیخسرو برد تا شاه ایران انتقام سیاوش را از او ستاند و کیخسرو همانگونه سر از تنش جداکرد که او سر از تن سیاوش جدا کرده بود:

پیشنهاد کاربران

لعنت بر گروی


کلمات دیگر: