( هلاک آمدن ) هلاک شدن کشته شدن مردن
هلاک امدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( هلاک آمدن ) هلاک آمدن. [ هََ م َ دَ ] ( مص مرکب ) هلاک شدن. کشته شدن. مردن :
بسی دیو از تو هلاک آمده ست
ز تو مر مرا سر به خاک آمده ست.
بسی دیو از تو هلاک آمده ست
ز تو مر مرا سر به خاک آمده ست.
فردوسی.
رجوع به هلاک ، هلاک شدن ، هلاک گردیدن و هلاک گشتن شود.پیشنهاد کاربران
نیست شدن ، مردن از خشکی و تشنگی ، مردن ، خلاص شدن و. . . . .
مردن ، نیست شدن ، مردن از خشکی و تشنگی ، خلاص شدن
کلمات دیگر: