کلمه جو
صفحه اصلی

سر و صورت

فرهنگ فارسی

نظم و ترتیب آراستگی .

لغت نامه دهخدا

سر و صورت. [ س َ رُ رَ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) سر و سامان. ترتیب. نظم.
- سر و صورت دادن به کاری ؛ تنظیم کردن آن. مرتب ساختن آن.

واژه نامه بختیاریکا

سر و منگال


کلمات دیگر: