نام رودخانه ایست که شهر اوده در کنار آن رودخانه واقع است . در هندوستان
سراو
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سراو. [ س َ ] ( اِخ ) سراب. رجوع به نزهةالقلوب شود.
سراو. [ س َ رَ ئو ] ( اِخ ) نام رودخانه ای است که شهر اوده در کنار آن رودخانه واقع است در هندوستان. ( از برهان ) ( حاشیه برهان قاطع چ معین ).
سراو. [ س َ رَ ئو ] ( اِخ ) نام رودخانه ای است که شهر اوده در کنار آن رودخانه واقع است در هندوستان. ( از برهان ) ( حاشیه برهان قاطع چ معین ).
سراو. [ س َ ] (اِخ ) سراب . رجوع به نزهةالقلوب شود.
سراو. [ س َ رَ ئو ] (اِخ ) نام رودخانه ای است که شهر اوده در کنار آن رودخانه واقع است در هندوستان . (از برهان ) (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
گویش مازنی
/sar oo/ سرآب - برخورداری اسنان و مزرعه از اولین بخش آب & زمینی که آبش به طور مستقیم از نهر اصلی تأمین گردد
/sar o/ آب خزانه ی دوم حمام های قدیم که جهت آب کشیدن در خزانه آبگیری می شد - آب شیرین ۳دشتی که از آب سرچشمه استفاده نماید
/sar o/ آب خزانه ی دوم حمام های قدیم که جهت آب کشیدن در خزانه آبگیری می شد - آب شیرین ۳دشتی که از آب سرچشمه استفاده نماید
۱سرآب ۲برخورداری اسنان و مزرعه از اولین بخش آب
زمینی که آبش به طور مستقیم از نهر اصلی تأمین گردد
واژه نامه بختیاریکا
( سَر اَو ) سرآب؛ سرچشمه؛ حوزه آبگیر
کلمات دیگر: