( شَنگهِستِن ) از هم پاشیدن
( شَنگهِستِن ) مشکل اخلاقی داشتن؛ پا دادن؛ بدکاره بودن؛ خود را نگه نداشتن؛ کار بی عفتی انجام دادن؛ مشتاق انجام اعمال جنسی
( شَنگهِستِن ) مشکل اخلاقی داشتن؛ پا دادن؛ بدکاره بودن؛ خود را نگه نداشتن؛ کار بی عفتی انجام دادن؛ مشتاق انجام اعمال جنسی