برقرار بودن تعادل بین اجزای یک اجتماع طبیعی بهطوریکه اعضای وابسته به آن نسبتاً ثابت بمانند و بومسازگان آنها پایدار باشد
توازن بوم شناختی
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
{ecological balance} [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] برقرار بودن تعادل بین اجزای یک اجتماع طبیعی به طوری که اعضای وابسته به آن نسبتاً ثابت بمانند و بوم سازگان آنها پایدار باشد
کلمات دیگر: