کلمه جو
صفحه اصلی

مفروش


مترادف مفروش : فرش شده، فرش دار، گسترده

برابر پارسی : فرش شده، گسترده شده، پهن شده

فارسی به انگلیسی

carpeted, covered with carpets, spread, spread (as a carpet)

covered with carpets, spread (as a carpet)


فارسی به عربی

تغطیة بالسجاد

مترادف و متضاد

carpeted (صفت)
مفروش

فرش‌شده، فرش‌دار


گسترده


۱. فرششده، فرشدار
۲. گسترده


فرهنگ فارسی

فرش کرده شده، گسترده شده
( اسم ) فرش کرده شده گسترده : [ چندان بساط بر بساط و سماط در سماط بگستردند که زلالی مفروش و زرابی مبثوث را از صحن و صفه مهمانسرای فردوس بر آن حسد افزود . ] ( مرزبان نامه . ۱۳۱۷ . ص ۲۹۱ )

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) گسترده شده ، فرش کرده شده .

لغت نامه دهخدا

مفروش. [ م َ ]( ع ص ) گسترده شده و هر جای فرش شده. ( ناظم الاطباء ). فرش گسترده. فرش شده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- مفروش کردن ؛ گستردن. فرش گستردن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
|| ( اِ ) بساط و گلیم و فرش. ( از ناظم الاطباء ). گستردنی : چون... تجار و آیندگان را پیش ایشان آمد شدی نبود ملبوس و مفروش نزدیک ایشان غلائی تمام داشت. ( جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 59 ).

فرهنگ عمید

۱. فرش کرده شده.
۲. گسترده شده.

واژه نامه بختیاریکا

از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( ت ) شاخه قالی؛ ( ط ) زلکی

پیشنهاد کاربران

فرش شده

پر بودن

پهن شده


کلمات دیگر: