repeat, to resume, to start again
از سر گرفتن
فارسی به انگلیسی
continue, resume
مترادف و متضاد
تعمیر کردن، تجدید کردن، نو کردن، باز نو ساختن، از سر گرفتن
دوباره بدست اوردن، باز یافتن، از سر گرفتن، ادامه یافتن
پیشنهاد کاربران
استیناف
get back on track
از اول شروع کردن
از سرگرفتن: بازگفتن.
( ( . . و حکایت شکاریان و شکایت جراحتی که به دل او از تذّکر زن و فرزند و تحسر بر فوات ایشان رسید ، از سر گرفت. . . ) )
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۷۲ ) .
( ( . . و حکایت شکاریان و شکایت جراحتی که به دل او از تذّکر زن و فرزند و تحسر بر فوات ایشان رسید ، از سر گرفت. . . ) )
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۷۲ ) .
کلمات دیگر: