ييلا قات , حومه شهر ، ييلاقات
ریف
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
زمین پر آب وعلف، مین پرنعمت وپرکشت وزرع
( اسم ) زمین پر آب و علف خاک پر نعمت
حاشیه باریکی است در ساحل بحر الروم
لغت نامه دهخدا
ریف . [ رَی ْ ی ِ ] (ع ص ) پرحاصل . حاصلخیز. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
ریف. ( ع اِ ) زمین با کشت و علف. ج ، اَریاف. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). زمین آبادان. زمین با کشت و درخت. ( دهار ). مرغزار چریدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || فراخی در مأکل و مشرب. || جای سبزه و آب و کشت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ساحل. شاطی. کنار. کناره. کرانه. زمینهای نزدیک آب. ( یادداشت مؤلف ). هرزمین که قریب به آب باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
ریف. [ رَی ْ ی ِ ] ( ع ص ) پرحاصل. حاصلخیز. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
ریف. ( اِخ ) حاشیه باریکی است در ساحل بحرالروم ( مدیترانه )، در کنار تنگه جبل طارق ، در شمال مراکش که سابقاً متعلق به اسپانیا بود و فرانسه و اسپانیا جنگهای خونین در این محل کردند تا اسپانیا توانست آنجا را در تصرف خود بگیرد. ( فرهنگ فارسی معین ).
ریف . (ع اِ) زمین با کشت و علف . ج ، اَریاف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زمین آبادان . زمین با کشت و درخت . (دهار). مرغزار چریدن . (تاج المصادر بیهقی ). || فراخی در مأکل و مشرب . || جای سبزه و آب و کشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ساحل . شاطی . کنار. کناره . کرانه . زمینهای نزدیک آب . (یادداشت مؤلف ). هرزمین که قریب به آب باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ریف . [ رَ ] (ع مص ) به زمین گیاهناک رسیدن . || چریدن ستور زمین علفناک را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
ریف . (اِخ ) حاشیه ٔ باریکی است در ساحل بحرالروم (مدیترانه )، در کنار تنگه ٔ جبل طارق ، در شمال مراکش که سابقاً متعلق به اسپانیا بود و فرانسه و اسپانیا جنگهای خونین در این محل کردند تا اسپانیا توانست آنجا را در تصرف خود بگیرد. (فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ عمید
دانشنامه آزاد فارسی
پیشنهاد کاربران
میوه را تکه تکه یا ردیف ردیف کردن می گویند شاید این واژه در زبان ها و گویش های ایرانی دیگر هم این کاربرد را داشته باشد.
واژه های ریف، ردیف، رج، row شبیه به هم اند و دارای یک معنی اند. واحد های افقی شبیه به هم.