کلمه جو
صفحه اصلی

گسیخت

پیشنهاد کاربران

به معنی باز شدن - جداشدن - پارهشدن

یعنی فراری بودن*فرار کردن*دویدن☆

پراکنده شد، جداشد ، پاره شد

برافراشته
جدا شدن
فراری

فرار کرد

پاره شدن
جدا شدن از هم
فرار کردن

دور شد

به سوی جای رفتن

معنی گسیخت درفارسی پنجم دبستان

در رفت ، فرار کرد ، جدا شد ، پاره شد ، پریشان شد 😘

پراکنده شد، جدا شد☺

پراکنده شد

از نظر من یعنی پراکنده شدن 😞

پراکنده

گسیخت =پاره شد ، جداشد

پاره شدن ، جداشدن

گسیخت
تحت فشار

قطع شدن . . . . . . جدا شدن . . . . .

پاره کردن_دگسستن_قطع کردن

فرار کردن، در رفتن.

باز شد - افشان شد

افشان شد

پاره شد

پاره شد. . افشان شد. . .

جداشد

فرار کردن
به سوی جای رفتن

به سوی جایی رفتن ، فراری بودن

باز شد،
برافراشته شد

جدا شدن، پراکنده شدن

جداشدن

پاره شد. پریشان شد

فرار کردن

این واژه جانشین خوبی برای واژه فسخ در عربی میباشد بویژه در واژگان حقوقی

با دویدن فرار کردن از مکانی.
سید حسام حسینی هستم۱۲ساله از اصفهان

در رفت، فرار کرد، پاره شد، باز شد ، چند عدد معنی دارد بستگی دار در کجا جمله به کار رفته باشد

جدا شد ، پاره شد

فرار کردن، جدا شدن، پراکنده، در رفتن، پاره شدن

پاره کردن _ قطع کردن


کلمات دیگر: