( اسم ) کوچه تنگ و باریک .
زنقه
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(زَ نَ قَ یا قِ ) [ ع . زنقة ] (اِ. ) کوچة تنگ و باریک .
لغت نامه دهخدا
( زنقة ) زنقة. [ زَ ن َ ق َ ] ( ع اِ ) کوچه باریک تنگ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). کوچه باریک تنگ وخیابان تنگ مابین راسته های خرمابنان. ( ناظم الاطباء ): قال المولوی سید عصمت اﷲ فی شرح خلاصة الحساب ، الزنقة الانحراف. و صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: و صاحب الصراح لم یذکره بمعنی الانحراف بل بمعنی کوچه باریک تنگ. واﷲ اعلم. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || ( اصطلاح هندسه ) ذوزنقه. شکل رباعی الاضلاعی که دوضلع آن غیرمساوی و متوازی باشند و آن را شکل شبه منحرف نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ذوزنقه شود.
زنقة. [ زَ ن َ ق َ ] (ع اِ) کوچه ٔ باریک تنگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). کوچه ٔ باریک تنگ وخیابان تنگ مابین راسته های خرمابنان . (ناظم الاطباء): قال المولوی سید عصمت اﷲ فی شرح خلاصة الحساب ، الزنقة الانحراف . و صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: و صاحب الصراح لم یذکره بمعنی الانحراف بل بمعنی کوچه ٔ باریک تنگ . واﷲ اعلم . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || (اصطلاح هندسه ) ذوزنقه . شکل رباعی الاضلاعی که دوضلع آن غیرمساوی و متوازی باشند و آن را شکل شبه منحرف نیز گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به ذوزنقه شود.
کلمات دیگر: