کلمه جو
صفحه اصلی

برعکس


مترادف برعکس : باژگونه، وارو، وارونه، واژگونه، برخلاف، برضد، بالعکس، به رغم

برابر پارسی : وارونه، واژگون، واژگونه | واژگونه، واژگون، وارونه

فارسی به انگلیسی

counter, contrarily, contrariwise, converse, conversely, rather, reverse, vice versa, on the contrary

reverse


on the contrary, vice versa


counter, contrarily, contrariwise, converse, conversely, rather, reverse, vice versa


فارسی به عربی

علی خلاف , معکوس

مترادف و متضاد

unlike (صفت)
غیر، بی شباهت، برعکس

unfavorable (صفت)
زشت، بد، نامساعد، برعکس، بد قیافه، نامطلوب، نامیمون

inverse (صفت)
وارونه، برعکس، مقابل، معکوس، برگشته

unfavourable (صفت)
برعکس، بد قیافه، نامیمون

contrariwise (قید)
برعکس، بطور وارونه و معکوس

vice versa (قید)
برعکس، در جهت مخالف، بطور عکس

unlike (حرف اضافه)
برخلاف، برعکس

باژگونه، وارو، وارونه، واژگونه


برخلاف، برضد


بالعکس


به‌رغم


خلاف


۱. باژگونه، وارو، وارونه، واژگونه
۲. برخلاف، برضد
۳. بالعکس
۴. بهرغم
۵. خلاف


فرهنگ فارسی

برخلاف ( موضوع مذکور ) بعکس آنچه که گفته شد . توضیح گاه مضاف بمابعد گردد و خلاف و ضد را رساند : ( قومی برعکس این باشند . ) ( کشف الاسرار ) .

فرهنگ معین

(بَ عَ ) [ فا - ع . ] (ق مر. ) برخلاف ، به عکس آن چه گفته شد.

لغت نامه دهخدا

برعکس. [ ب َ ع َ ] ( ق مرکب ) بعکس. بالعکس. برخلاف. ( آنندراج ). و رجوع به عکس شود.
- برعکس کردن ؛ برخلاف آن کردن.
- || واژگون کردن. وارونه کردن. معکوس کردن.

فرهنگ عمید

به عکس، برخلاف: فکر نکن آدم خوبی است، برعکس خیلی هم شیاد است.

فرهنگ فارسی ساره

واژگونه، وارونه، واژگون


واژه نامه بختیاریکا

چَواسِه
کِل به مِن؛چواسه
پشت و پیش؛ چِپ چواسه؛ چَپِ ری

پیشنهاد کاربران

خلاف - برخلاف - وارونه - وارونه وار - پسکی - ناهمسو

In contrast

برعکس، وارونه

Upset down

ناهمسو

در گویش شهرستان بهاباد علاوه بر کلمات برعکس و وارونه از کلمه ی پسکی /pasaki/ نیز استفاده می شود اما واژه پس وارون /Pas varun/ به معنای برعکس و وارونه و پسکی، تنها برای پوشیدن لباس استفاده شود و به معنی پشت و رو کردن یا پشت و رو پوشیدن است

به رغم به معنای برعکس نیست. به رغم، مترادف "علی رغم" است و "با این که" و "با وجود این که" معنی می دهد.

وارونه - ناهمسو - پسکی

بَر عَکس
=واژونه : می پِندارَم اَز نِگَرِ لَبِش آسان تَر و رَوان تَر اَز واژگونه باشَد، وارونه هَم شایِسته اَست.
لَبِش : نامِ کارپایه هَم اَرز با تَلَفُّظ اَز کارواژه ی لَبیدَن ، گویا سِتاکِ سه تاییِ لَفَظَ هَمان لَب دَر پارسی باشَد که اَرَبیده شُده باشَد.
اِسمِ مَصدَر = نامِ کارپایه
ثُلاثی = سه تایی
مُعَرَّب = اَرَبیده ، اَرَبی شُده

در گویش بختیاری به بر عکس، چَواسِه میگویند.

Vice - versa


کلمات دیگر: