کلمه جو
صفحه اصلی

مقایسه کردن


مترادف مقایسه کردن : مقابله کردن، قیاس کردن، سنجیدن

برابر پارسی : سنجیدن

فارسی به انگلیسی

compare, liken, parallel, weigh, assimilate, balance, confer

assimilate, balance, compare, liken, parallel, weigh


فارسی به عربی

مقارنة

مترادف و متضاد

قیاس کردن، سنجیدن


۱. مقابله کردن
۲. قیاس کردن، سنجیدن


contrast (فعل)
برابر کردن، مقابله کردن، مقایسه کردن

compare (فعل)
سنجیدن، برابر کردن، مقابله کردن، تطبیق کردن، مقایسه کردن، باهم سنجیدن

مقابله کردن


فرهنگ فارسی ساره

سنجیدن


پیشنهاد کاربران

همسنجی

مقایسه کردن کلمه ی شهید با ده کلمه ی دیگر یعنی کلمه ی شهید را با ده کلمه ی دیگر مقایسه کنیم مانند خورشید

Comper به معنی مقایسه کردن


کلمات دیگر: