( اسم ) میوه و بار کور ( کبر ) .
از دیه های فراهان است .
از دیه های فراهان است .
کورزه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کورزه . [ ] (اِخ ) از ده های فراهان است . (تاریخ قم ص 141.)
کورزه . [ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان منجوان که در بخش خداآفرین شهرستان تبریز واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
کورزه . [ ک َ وَ زَ / زِ ] (اِ مصغر) اسم فارسی خرنوب شامی است . (فهرست مخزن الادویه ). بمعنی کورز است که میوه و بار کبر باشد و کبر رستنیی بود خاردار و خرنوب شامی همان است . کورک .(از برهان ). میوه و بار کور (کبر). (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کبر، کور، کورز، کورک و خرنوب شود.
کورزه. [ ک َ وَ زَ / زِ ] ( اِ مصغر ) اسم فارسی خرنوب شامی است. ( فهرست مخزن الادویه ). بمعنی کورز است که میوه و بار کبر باشد و کبر رستنیی بود خاردار و خرنوب شامی همان است. کورک.( از برهان ). میوه و بار کور ( کبر ). ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کبر، کور، کورز، کورک و خرنوب شود.
کورزه. [ زِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان منجوان که در بخش خداآفرین شهرستان تبریز واقع است و 120 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
کورزه. [ ] ( اِخ ) از ده های فراهان است. ( تاریخ قم ص 141. )
کورزه. [ زِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان منجوان که در بخش خداآفرین شهرستان تبریز واقع است و 120 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
کورزه. [ ] ( اِخ ) از ده های فراهان است. ( تاریخ قم ص 141. )
دانشنامه عمومی
کورزق(کورزه) (kurazag) یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در بخش منجوان، دهستان منجوان شرقی شهرستان خداآفرین واقع شده است. بر اساس سرشماری ۱۳۹۰، جمعیت روستا ۲۴۴نفر ۱۲۹ زن و۱۱۵ مرد در ۶۶ خانوار بود.
در آستانه انقلاب سفید، که نقشی عمده در فروپاشی نهایی ساختار ایلی ایران داشت، تیره ای از ایل محمد خانلو، شامل ۱۶ خانوار، از روستای مفروضلو بعنوان قشلاق استفاده می کردند.
در آستانه انقلاب سفید، که نقشی عمده در فروپاشی نهایی ساختار ایلی ایران داشت، تیره ای از ایل محمد خانلو، شامل ۱۶ خانوار، از روستای مفروضلو بعنوان قشلاق استفاده می کردند.
wiki: کورزه
کلمات دیگر: