جمع تقصاره و تقصار
تقاصیر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تقاصیر. [ ت َ ] ( ع اِ ) ج ِ تقصاره و تقصار. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). گردن بندها. || ج ِ تقصیر. ( ناظم الاطباء ) : اینانج با امرای عراق تابه سمنان بخدمت استقبال آمدند و از تقلد تقاصیر تقصیرات گذشته را در مقام خجالت... ( جهانگشای جوینی ).
کلمات دیگر: