( تقاضا آمدن ) تقاضا بر آمدن میل کردن
تقاضا امدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( تقاضا آمدن ) تقاضا آمدن. [ ت َ م َ دَ ] ( مص مرکب ) تقاضا برآمدن. میل کردن. خواهان شدن :
چو کار از پای بوسی برتر آمد
تقاضای دهان بوسی برآمد.
که از سنگ وآهن برون آیدش.
چو کار از پای بوسی برتر آمد
تقاضای دهان بوسی برآمد.
نظامی.
تقاضای آن شوی چون آیدش که از سنگ وآهن برون آیدش.
نظامی.
رجوع به تقاضا و دیگر ترکیبهای آن شود.کلمات دیگر: