کلمه جو
صفحه اصلی

کورگان

فرهنگ فارسی

شهریست در کشور اتحاد جماهیر شوروی واقع در سیبری غربی در کنار رود [ توبول ] دارای ۳٠۴٠٠٠ تن سکنه .
آنکه از جانب مادر هم پادشاه زاده باشد و در لغات ترکی نوشته که شخصی که نسبتش به سلاطین رسد و نسبت دامادی هم داشته باشد و به کاف اول فارسی و کاف دوم عربی به معنی پادشاهی که دختر خاقان چین در حباله نکاح او باشد. گورگان

لغت نامه دهخدا

کورگان . (اِخ ) ناحیه ای است در جنوب روسیه ٔ کنونی و در آنجا مقبره هایی از سکاها کشف گردیده که غالباً در میان سنگ کنده شده است . (از ایران باستان ج 1 ص 578).


کورگان . (ترکی -مغولی ، اِ) آنکه از جانب مادر هم پادشاه زاده باشد و در لغات ترکی نوشته که شخصی که نسبتش به سلاطین رسد و نسبت دامادی هم داشته باشد و به کاف اول فارسی و کاف دوم عربی به معنی پادشاهی که دختر خاقان چین در حباله ٔ نکاح او باشد. (از آنندراج ) (از غیاث ). گورگان . کورکان . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به گورکان شود.


کورگان. ( ترکی -مغولی ، اِ ) آنکه از جانب مادر هم پادشاه زاده باشد و در لغات ترکی نوشته که شخصی که نسبتش به سلاطین رسد و نسبت دامادی هم داشته باشد و به کاف اول فارسی و کاف دوم عربی به معنی پادشاهی که دختر خاقان چین در حباله نکاح او باشد. ( از آنندراج ) ( از غیاث ). گورگان. کورکان. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به گورکان شود.

کورگان. ( اِخ ) ناحیه ای است در جنوب روسیه کنونی و در آنجا مقبره هایی از سکاها کشف گردیده که غالباً در میان سنگ کنده شده است. ( از ایران باستان ج 1 ص 578 ).

دانشنامه عمومی

کورگان (به روسی: курга́н) گونه ای گورپشته است. آرامگاه زیر این کورگان ها به طور معمول از جنس چوب می باشد؛ کهن ترین کورگان ها مربوط به هزارهٔ چهارم پیش از میلاد می باشند و در شمال قفقاز یافت شده اند و مربوط به مردمان هندواروپایی می باشند. فرهنگ کورگان به چند زیرفرهنگ از جمله فرهنگ گورالواری و فرهنگ گورچالی همچنین اقوامی چون سکاها، سرمتی ها، هون ها، کومان ها و قپچاق ها تعلق دارد. پراکنش کورگان ها بیشتر از دریای سیاه تا دریاچه بایکال است.نبو
کورگان از زبان روسی به دیگر زبان ها راه یافته است. این واژه از راه اسلاوی خاوری باستان وارد روسی شده، و در اصل از یکی از زبان های ترکی تبار وام گرفته شده است. این واژه با kurğan در ترکی استانبولی به معنای سنگر هم خانواده است.


کلمات دیگر: