جرفاس . [ ] (اِخ ) نام یکی از شعرای عرب است . وی یکی از برادران ذی الرمة شاعر معروف عرب است . رجوع به عقدالفرید ج 8 ص 128 شود.
جرفاس
لغت نامه دهخدا
جرفاس. [ ج ِ ] ( ع ص ، اِ ) مرد باقوت درشت خلقت. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). مرد بزرگ. ( مهذب الاسماء ). جُرافِس. ( از اقرب الموارد ).ج ، جَرافیس. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء نسخه خطی ). || شتر بزرگ. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). جُرافِس. ( اقرب الموارد ). || شیر درنده. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). جُرافِس. ( اقرب الموارد ). رجوع بجرافس شود.
جرفاس. [ ] ( اِخ ) نام یکی از شعرای عرب است. وی یکی از برادران ذی الرمة شاعر معروف عرب است. رجوع به عقدالفرید ج 8 ص 128 شود.
جرفاس. [ ] ( اِخ ) نام یکی از شعرای عرب است. وی یکی از برادران ذی الرمة شاعر معروف عرب است. رجوع به عقدالفرید ج 8 ص 128 شود.
جرفاس . [ ج ِ ] (ع ص ، اِ) مرد باقوت درشت خلقت . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مرد بزرگ . (مهذب الاسماء). جُرافِس . (از اقرب الموارد).ج ، جَرافیس . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). || شتر بزرگ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). جُرافِس . (اقرب الموارد). || شیر درنده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). جُرافِس . (اقرب الموارد). رجوع بجرافس شود.
کلمات دیگر: