( آردی روغن ) حلوای آردی
اردی روغن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( آردی روغن ) آردی روغن. [ رَ / رُو غ َ ] ( اِ مرکب )حلوای آردی. حلوا که از آرد گندم کنند :
آردی روغن و حلوای برنجی وزلیب
مرد کاری چو بچنگال زنی اول بار.
نام من از غیب چنگال آمده ست.
آردی روغن و حلوای برنجی وزلیب
مرد کاری چو بچنگال زنی اول بار.
بسحاق اطعمه.
آردی روغن برم لال آمده ست نام من از غیب چنگال آمده ست.
بسحاق اطعمه.
کلمات دیگر: