شک و تردید .
دو گمانی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دوگمانی. [ دُ گ ُ ] ( حامص مرکب ) شک و تردید. ( یادداشت مؤلف ) : دشمن را به استمالت بدست آوردن خوارتر که به مقاتلت از بیخ برکندن که استیصال دوگمانی بود و پیوستن و وصال تن آسانی. ( راحةالصدور راوندی ).
کلمات دیگر: