کلمه جو
صفحه اصلی

تفقیه

فرهنگ فارسی

زیرک و فقیه گردانیدن

لغت نامه دهخدا

تفقیه. [ ت َ ] ( ع مص ) زیرک و فقیه گردانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). آموزانیدن و آگاه گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

( تفقئة ) تفقئة. [ ت َ ق ِ ءَ ]( ع مص ) برکندن و شکستن چشم و آبله و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || شکافتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). || چشم کور کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). کور ساختن.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به تفقّؤ شود.

تفقئة. [ ت َ ق ِ ءَ ](ع مص ) برکندن و شکستن چشم و آبله و مانند آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || شکافتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || چشم کور کردن . (تاج المصادر بیهقی ). کور ساختن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تفقّؤ شود.



کلمات دیگر: