۱ - میخوارگی باده پرستی ۲ - عیاری : دزدی و قلاشی و تن پروری پشت سر هم اندازی و هوچی گری . ( بهار ۱۵٠ : ۲ )
قلاشی
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(قَلّ ) [ تر - فا. ] (حامص . ) ۱ - میخوارگی ، باده پرستی . ۲ - عیاری .
لغت نامه دهخدا
قلاشی.[ ق َل ْ لا ] ( حامص ) حرفه قلاش. عمل قلاش :
با دل گفتم که ای همه قلاشی
چونی و چگونه ای کجامی باشی.
چو عوانان به قلاشی و رندی.
بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوی نام را.
با دل گفتم که ای همه قلاشی
چونی و چگونه ای کجامی باشی.
انوری.
بعون اللَّه نه ای مشهور و معروف چو عوانان به قلاشی و رندی.
سوزنی.
برخیز تا یکسو نهیم این دلق ازرق فام رابر باد قلاشی دهیم این شرک تقوی نام را.
سعدی ( کلیات چ فروغی ، طیبات ص 523 ).
فرهنگ عمید
۱. رندی.
۲. حیله گری.
۳. عیاری: گرچه قومی را صلاح و نیک نامی ظاهر است / ما به قلاشی و رندی در جهان افسانه ایم (سعدی۲: ۱۲۰ ).
۲. حیله گری.
۳. عیاری: گرچه قومی را صلاح و نیک نامی ظاهر است / ما به قلاشی و رندی در جهان افسانه ایم (سعدی۲: ۱۲۰ ).
کلمات دیگر: