( اسم ) یکی از گونه های بید است که بنام بید مشک نامیده میشود : سر بر آورد از کمینگه گربه بید از بهر صید چون همی بینی که پای بط بر آمد از چنار . ( ابن یمین )
گربه بید
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
( ~ . ) (اِ. ) بیدمشک .
لغت نامه دهخدا
گربه بید. [ گ ُ ب َ / ب ِ ی ِ / گ ُ ب َ / ب ِ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بیدمشک و بعضی گویند نوعی از بیدمشک است و آن از جمله هفده بید است و گل آن به پنجه گربه میماند و آن را بید طبری نیز گویند. ( برهان ). بهرامه. بهرامج. صدف بلخی. بان :
ز رشکش گربه بید انجیر کرده
سرشکش تخم بید انجیر خورده.
چون همی بینی که پای بط برآمد از چنار.
که مرغ بیند و بر شاخ پنجه بگشاید.
بلبل از مستی گل شیوه رم نشناسد.
گربه مشکین شده از مشک بید.
شمیم گربه بید از بن هر موش می آید.
ز رشکش گربه بید انجیر کرده
سرشکش تخم بید انجیر خورده.
نظامی.
سر برآورد از کمینگه گربه بید از بهرصیدچون همی بینی که پای بط برآمد از چنار.
ابن یمین فریومدی.
نه کم ز گربه بید است گربه صیادکه مرغ بیند و بر شاخ پنجه بگشاید.
امامی هروی.
گر دود بر سر هر شاخ دوصد گربه بیدبلبل از مستی گل شیوه رم نشناسد.
سلیم ( از آنندراج ).
گربه بید از گل و لعل سپیدگربه مشکین شده از مشک بید.
میرخسرو ( از آنندراج ).
عبیرافشانده از بس دلبر عطار من بر خودشمیم گربه بید از بن هر موش می آید.
میرزا عبدالغنی ( از آنندراج ).
|| چیزی باشد پشم دار، مانند سر گربه که از بیدمشک برآید و از آن عرق گیرند. || چیزی است مانند صمغ که از درخت بید بهم رسد. ( آنندراج ).فرهنگ عمید
= بیدمشک
بیدمشک#NAME?
کلمات دیگر: