( ~ . ) (ص مر. ) بخیل ، خسیس .
کاسه سیاه
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
کاسه سیاه. [ س َ / س ِ ] ( ص مرکب ) بمعنی سیاه کاسه است که کنایه از مردم ممسک و بخیل و گرفته باشد، و کاسه سیه نیز گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). سیاه کاسه. سیاه دست و سیه دست. ( انجمن آرا ) :
زرد گردد روی آن کاسه سیاه
چون ببیند خوان او خوالیگرش.
زرد گردد روی آن کاسه سیاه
چون ببیند خوان او خوالیگرش.
پوربهای جامی ( از انجمن آرا بخش کنایات ).
فرهنگ عمید
=سیاه کاسه
سیاهکاسه#NAME?
کلمات دیگر: