(گَ ) (ص مر. ) تندخو.
گرم خو
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
گرم خو. [ گ َ ] ( ص مرکب ) تندخو. ( آنندراج ) :
آن گرم خو بسوز دل ما رسیده بود
خوناب این کباب بر آتش چکیده بود.
آن گرم خو بسوز دل ما رسیده بود
خوناب این کباب بر آتش چکیده بود.
ابوطالب کلیم ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: