( اسم ) مبلغی که بهنگام عقد نکاح بذم. مرد مقرر شود مهر : [ این جهان نو عروس را ماند رطل کابینش گیر و باده بیار ] . ( خسروی )
از قرای سنحان در زمین یمن
از قرای سنحان در زمین یمن
کبین . [ ک َ ] (اِ) کابین . (آنندراج ). کابین و مهر زن . (ناظم الاطباء). رجوع به کابین شود.
کبین . [ ک ُ ] (اِخ ) از قرای سنحان در زمین یمن . (از معجم البلدان ).