جهت دار، متمایل به، گرویده
گرویده
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - باور داشته تصدیق کرده . ۲ - آن کس که بدین و مذهبی ایمان آورده : مومن مقابل ناگرویده غیر مومن کافر : هم. خلق گرویده و ناگرویده از روی آفریدن و روزی دادن . جمع گرویدگان : آفرین بر گرویدگان و صفت ایمان ایشان .
فرهنگ معین
(گِ رَ دِ ) (اِمف . ) مؤمن ، معتقد.
لغت نامه دهخدا
گرویده. [ گ ِ رَ دَ / دِ ] ( ن مف ) مؤمن. معتقد.
فرهنگ عمید
۱. ایمان آورده.
۲. فریفته شده.
۲. فریفته شده.
کلمات دیگر: