flame, spark
لخچه
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( اسم ) شعله و اخگر آتش
فرهنگ معین
(لَ چِ ) (اِ. ) شعله و اخگر آتش .
لغت نامه دهخدا
لخچه. [ ل َ چ َ / چ ِ ] ( اِ ) شعله و اخگر آتش را گویند. ( برهان ). لخشه :
مه بکمند آورد سنبل تو هر نفس
لخچه پدید آورد آتش تو دمبدم.
وان لخچها پنهان نگر در آتش جان پرورش.
مه بکمند آورد سنبل تو هر نفس
لخچه پدید آورد آتش تو دمبدم.
بدر جاجرمی ( از آنندراج ).
آن پسته خندان نگر و آن چشمه حیوان نگروان لخچها پنهان نگر در آتش جان پرورش.
بدر جاجرمی ( از آنندراج ).
صاحب آنندراج گوید: این دو بیت را رشیدی شاهد لخچه آورده و چنان فهمیده که لخچه به معنی شعله است و آتش جان پرور روی معشوق و خطا کرده این در وصف لب و دهن معشوق است و آنچه او لخچه خوانده یخچه بوده و یخچه به معنی تگرگ است و در این مقام یخچها کنایه از دندانهاست که در آتش جان پرور او که لبهای سرخش باشد پنهان شده اند. و رجوع به لخشه شود.فرهنگ عمید
اخگر، شعلۀ آتش.
پیشنهاد کاربران
شاخه ای از خوشه ویا شاخه جوان از پیاه
کلمات دیگر: