( مصدر ) کاستن کم کردن : [ و غیض المائ و آن بکا هانیدن و بزمین فرو بردنست ] . ( ابو الفتوح )
کاهانیدن
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(دَ ) (مص م . ) کاستن ، کم کردن .
لغت نامه دهخدا
کاهانیدن. [ دَ ] ( مص ) کاستن. کم کردن. ( یادداشت مؤلف ) : مرد برخاست و می گفت واﷲ که از این بنکاهانم و در این نیفزایم. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ).
فرهنگ عمید
کاهش دادن، کم کردن.
کلمات دیگر: