گرمازده
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
آنکه حرارت در وی سخت اثر کرده .
فرهنگ معین
(گَ. زَ دِ ) (ص . )دستخوش گرمازدگی .
لغت نامه دهخدا
گرمازده. [ گ َ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) آنکه گرما و حرارت سخت در وی اثر کرده باشد. ( ناظم الاطباء ): مدعص ؛ گرمازده. ( منتهی الارب ) : یعنی محروران بحران یرقان ظلم وگرمازدگان جور و تشنگان تموز بیمرادی در سایه رأفت و ساحه معدلت او قرار گیرند. ( سندبادنامه ص 6 ).
فرهنگ عمید
آن که به گرمازدگی مبتلا شده.
کلمات دیگر: