( ~ . زِ رِ. زَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) سینه چاک کردن .
قبازره زدن
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
قبازره زدن. [ ق َ زِرِه ْ زَ دَ ] ( مص مرکب ) سینه چاک کردن :
گردون قبازره زده بر انتقام مرگ
مرگش ز راه درز قبای اندر آمده.
گردون قبازره زده بر انتقام مرگ
مرگش ز راه درز قبای اندر آمده.
خاقانی.
کلمات دیگر: