کلمه جو
صفحه اصلی

کبی

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - میمون ( مطلقا ) بوزینه قرده : [ در آن وادی نگاه کردم همه وادی پر از قرده و خنازیر بود یعنی پر از کپی و خوک ترسیدم از آن حال ] . ( تفسیر ابو اتلفنج ) ۲ - میمون سیاه ( خصوصا ) .

فرهنگ معین

(کَ بِ یّ ) (اِ. ) میمون ، بوزینه ، کپی هم گفته شده .

لغت نامه دهخدا

کبی. [ ک ُ با ] ( ع اِ ) ج ِ کِباء. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به کباء شود.

کبی. [ ک َ ] ( اِ ) میمون سیاه را گویند . ( برهان ) ( آنندراج ). بوزنه بود. ( اوبهی ). میمون. بوزینه. ( ناظم الاطباء ). قِرْد. ( دهار ). اسم فارسی قرد سیاه روست که به هندی لنکور و هنومان نیز نامند. ( فهرست مخزن الادویه ). کپی. ( از فهرست مخزن الادویه ). رجوع به کپی شود.

کبی . [ ک َ ] (اِ) میمون سیاه را گویند . (برهان ) (آنندراج ). بوزنه بود. (اوبهی ). میمون . بوزینه . (ناظم الاطباء). قِرْد. (دهار). اسم فارسی قرد سیاه روست که به هندی لنکور و هنومان نیز نامند. (فهرست مخزن الادویه ). کپی . (از فهرست مخزن الادویه ). رجوع به کپی شود.


کبی . [ ک ُ با ] (ع اِ) ج ِ کِباء. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به کباء شود.


فرهنگ عمید

= کَپی

کَپی#NAME?



کلمات دیگر: