of unsound judgement
کج بین
فارسی به انگلیسی
squint-eyed
فرهنگ معین
( ~. ) (ص فا. ) ۱ - آن که خطا بیند. ۲ - احول ، لوچ ، دوبین .
لغت نامه دهخدا
کج بین. [ ک َ ] ( نف مرکب ) که کج بیند. احول. لوچ.کاج. ( ناظم الاطباء ). || آنکه خطا بیند. کسی که به خطا نگرد. ( فرهنگ فارسی معین ) :
نیست کج بین را ز ناز آن بهشتی رو خبر
ورنه هر چین جبین آغوش حوردیگرست.
نیست کج بین را ز ناز آن بهشتی رو خبر
ورنه هر چین جبین آغوش حوردیگرست.
صائب ( از آنندراج ).
فرهنگ عمید
۱. (پزشکی ) = لوچ
۲. آن که به جنبه های منفی چیزی توجه می کند، بداندیش.
۲. آن که به جنبه های منفی چیزی توجه می کند، بداندیش.
کلمات دیگر: