قط زن
فارسی به انگلیسی
فرهنگ معین
( ~ . زَ ) [ ع - فا. ] (اِ. ) چوب باریکی که نوک قلم را هنگام بریدن روی آن می گذارند.
لغت نامه دهخدا
قطزن. [ ق َ زَ ] ( نف مرکب ، اِ مرکب ) مَقَطّة. ( منتهی الارب ). معروف است ، و حقیقتاً این لفظ بر کاتب صادق می آید یا بر کار دیگر، چون بر مقط اطلاق کنند مجاز است :
زخمی که یار بر دل اغیار میزند
چون قطزن آید آن همه بر استخوان من.
ز همواری مکن بر خود مسلط تیره مغزان را.
زخمی که یار بر دل اغیار میزند
چون قطزن آید آن همه بر استخوان من.
طاهر وحید ( از آنندراج ).
نمی بینی که قطزن زیردست خامه می گرددز همواری مکن بر خود مسلط تیره مغزان را.
محسن تأثیر ( از آنندراج ).
فرهنگ عمید
۱. در خوشنویسی، چاقوی کوچکی برای بریدن قلم نی.
۲. در خوشنویسی، تکۀ باریکی از چوب یا استخوان که سر قلم نی را روی آن می گذارند و با قلم تراش می برند.
۲. در خوشنویسی، تکۀ باریکی از چوب یا استخوان که سر قلم نی را روی آن می گذارند و با قلم تراش می برند.
دانشنامه عمومی
قط زن ابزاری است که که در آخرین مرحلهٔ تراشیدن قلم نی، نوک آن را روی این بستر قرار داده با یک فشار ناگهانی در زاویه مطلوب قطع می کنند. قط زن در عین حال که باید سخت و غیرقابل انعطاف باشد باید در مقابل قلمتراش کمی نرمش و انعطاف داشته باشد تا به تیغه آن آسیب نرساند. بهترین نوع قلمتراش از جنس چوب به ویژه چوب شمشاد، قطعی از شاخ یا استخوان حیوانات یا بخش کوچکی از بدنهٔ نی خیزران بسیار بزرگ است. سطح قط زن باید کمی محدب باشد و سطح زیرین آن که روی میز قرار می گیرد مسطح.
wiki: قط زن
کلمات دیگر: