قلاج
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - کشش کمان بزور و قوت ۲ - واحد طول معادل درازی هر دو دست باع باز ۳ - پک ممتد بچپق و مشتوک سیگار .
فرهنگ معین
(قَ ) (اِ. ) کلاغ ، قلاغ .
لغت نامه دهخدا
قلاج. [ ق ُل ْ لا ] ( ترکی ، اِ ) به زور کشیدن کمان. ( آنندراج ). ناظم الاطباء به تخفیف لام ضبط کرده و معنی کند: کشش کمان به زور و قوت. ( ناظم الاطباء ). || مقدار درازی هر دو دست. ( آنندراج ) :
چون پنجه به قلاج زدی سوی کمانها.
چون پنجه به قلاج زدی سوی کمانها.
طغرا ( از آنندراج ).
|| در تداول ، پک سخت به قلیان و جز آن زدن.فرهنگ عمید
۱. کشش کمان به زور، به زور کشیدن زه کمان.
۲. امتداد و مقدار درازی هر دو دست.
۳. پک سخت و ممتد که به چپق بزنند و دود را حلقه وار از دهان بیرون دهند.
۲. امتداد و مقدار درازی هر دو دست.
۳. پک سخت و ممتد که به چپق بزنند و دود را حلقه وار از دهان بیرون دهند.
دانشنامه عمومی
(اسم) [ترکی] [قدیمی] (qollāj) ۱. کشش کمان به زور؛ به زور کشیدن زه کمان. ۲. امتداد و مقدار درازی هر دو دست. ۳. پک سخت و ممتد که به چپق بزنند و دود را حلقه وار از دهان بیرون دهند.
گویش مازنی
/ghalaaj/ کلاغ
کلاغ
کلمات دیگر: