قبا کردن
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
پیراهن ( پیرهن ) ( را ) قباکردن . ( مصدر ) چاک کردن پیراهن .
فرهنگ معین
( ~ . کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) بریدن ، چاک دادن .
لغت نامه دهخدا
قبا کردن. [ ق َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پیراهن قبا کردن ؛ پیرهن چاک کردن. ( ناظم الاطباء ) :
پیراهنی که آید از او بوی یوسفم
ترسم برادران غیورش قبا کنند.
چه محل جامه جان را که قبا نتوان کرد.
در آفتاب قیامت نمی کشی آزار
اگر برهنه تنی را قبا توانی کرد.
پیراهنی که آید از او بوی یوسفم
ترسم برادران غیورش قبا کنند.
حافظ.
سروبالای من آنگه که درآید بسماع چه محل جامه جان را که قبا نتوان کرد.
حافظ.
|| جامه پوشاندن : در آفتاب قیامت نمی کشی آزار
اگر برهنه تنی را قبا توانی کرد.
میرزا سعید ( از آنندراج ).
پیشنهاد کاربران
ژاره کردن
کلمات دیگر: