( صفت ) خنک سرد . یا چشم ( مردم مردمک عین ) قریر . چشم خنک کرده : بر روی ملک دیده ای بصیر است و در دیده دولت مردمی قریر .
شهری است بین نصیبین و رقه
شهری است بین نصیبین و رقه
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
قریر. [ ق ُ رَ ] (اِخ ) شهری است بین نصیبین و رقه . (از معجم البلدان ).