کلمه جو
صفحه اصلی

کارستان

فارسی به انگلیسی

workplace, workshop


فرهنگ فارسی

محل کار، کارگاه، ونیزبه معنی کارهاوسرگذشتهای اشخاصی که کارهای بزرگ کرده اند
نام کتابی بوده از کتب شاه اردشیر بابکان
( اسم ) ۱ - جایی که در آن مشغول کار شوند محل کار [ به پنجم که دیدی یکی شارسان بدو اندرون ساخته کارسان ... ] . ۲ - حکایت سر گذشت شرح حال : [ هزار اسب را از آن ( از نام. گشتاسب ) خشم آمد و نامه کرد بگشتاسب در جواب او و اندر ان پیغامها داد سخت تر از آنکه او نوشته بود و آنگاه کار ستان ایشان بجایی رسید که هر دو لشکر بکشیدند ... ] . ( تاریخ بلعمی ) یا کاری کرد کار ستان . بسیار داد و فریاد و تغیر کرد . ۳ - نوعی ظرف چوبین یا گلین شبیه بصندوق که در آن نان و حلوا و جز آن گذارند .

فرهنگ معین

(رِ ) ۱ - (اِمر. ) مدل کار. ۲ - حکایت ، سرگذشت . ۳ - (ص . ) کار بزرگ ، کار شگفت .

لغت نامه دهخدا

کارستان. [ رِ ] ( اِ مرکب ) کارسان. حکایت. تاریخ. ترجمه. شرح حال : هزاراسب را از آن [ از نامه گشتاسب ] خشم آمد و نامه کرد بگشتاسب در جواب او، و اندر آن پیغامها داد سخت تراز آنکه او نوشته بود و آنگاه کارستان ایشان بجائی رسید که هر دو لشکر بکشیدند. ( ترجمه طبری بلعمی ).
خم زلف تو دام کفر و دین است
ز کارستان او یک شمه این است.
حافظ.
|| کاری کرد کارستان ؛ یعنی بسیار تغیر و تشدد و داد و فریاد کرد. || محل کار و جائی که در آن مشغول کار شوند. شهرکار. ( ناظم الاطباء ).

کارستان. [ رِ ] ( اِخ ) نام کتابی بوده از کتب شاه اردشیر بابکان مشتمل بر حکمت و حقایق خداپرستی و ایزدشناسی و آن را کارنامه میخوانده اند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). و ظاهراً مراد کارنامه اردشیر بابکان است.

کارستان . [ رِ ] (اِ مرکب ) کارسان . حکایت . تاریخ . ترجمه . شرح حال : هزاراسب را از آن [ از نامه ٔ گشتاسب ] خشم آمد و نامه کرد بگشتاسب در جواب او، و اندر آن پیغامها داد سخت تراز آنکه او نوشته بود و آنگاه کارستان ایشان بجائی رسید که هر دو لشکر بکشیدند. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).
خم زلف تو دام کفر و دین است
ز کارستان او یک شمه این است .

حافظ.


|| کاری کرد کارستان ؛ یعنی بسیار تغیر و تشدد و داد و فریاد کرد. || محل کار و جائی که در آن مشغول کار شوند. شهرکار. (ناظم الاطباء).

کارستان . [ رِ ] (اِخ ) نام کتابی بوده از کتب شاه اردشیر بابکان مشتمل بر حکمت و حقایق خداپرستی و ایزدشناسی و آن را کارنامه میخوانده اند. (انجمن آرا) (آنندراج ). و ظاهراً مراد کارنامه ٔ اردشیر بابکان است .


فرهنگ عمید

۱. کار بزرگ و برجسته.
۲. [قدیمی] محل کار، کارگاه.
۳. [قدیمی] قصه، حکایت، داستان: خم زلف تو دام کفر و دین است / ز کارستان او یک شمّه این است (حافظ: ۱۲۸ ).

دانشنامه عمومی

کارستان سری فیلم های مستند ساخت ایران است که تولید آن از سال ۱۳۹۳ آغاز شده و شش مستند از این مجموعه در حال حاضر در مراحل مختلف تولید است. این مجموعه با هدف روایت تصویر زندگی کارآفرینان ایرانی تهیه و تولید می شود.
در بخشی از وب سایت این پروژه آمده است: «کارآفرین، صفتی مناسب برای همهٔ آدم هایی است که برای ساخت جهان مدرن امروزی «کاری کرده اند، کارستان». در شرایطی که کشور ما بستر مناسبی برای فعالیت های کارآفرینانه ندارد و بزرگ ترین بحران ۱۰ سال آینده اش اشتغال است، اهمیت کارآفرینان در جامعهٔ ما دو چندان می شود. کارستان روایت تلاش آدم هایی است که ریسک می کنند تا با خلق ایده ها و ارزش های نو، دنیای خود و دیگران را تغییر دهند. افرادی که هرچند ممکن است خود گمنام و ناشناخته باشند، اما با رؤیاهای بزرگی که محقق کرده اند، دنیای اطراف خود و هم محلی هایشان را خوشایندتر کرده اند. اثرگذاری کارآفرینان کارستان ما، حتی در ابعاد کوچک و جغرافیای محدود و بومی، فضایی انرژی بخش و الهام دهنده را برای کار و تغییر پدیدآورده است.»
ایده ساخت مجموعه فیلم هایی دربارهٔ کارآفرینان ایران، سال ها پیش زمانی که رخشان بنی اعتماد توسط دوست قدیمی اش فیروزه صابر به «بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان» دعوت شد، متولد شد.
ایده ای که از سال ۱۳۹۲ در هم فکری با مجتبی میرتهماسب و رسیدن به دغدغه های مشترک هدف دار شد و سمت وسویی مشخص پیدا کرد. برای اجرایی شدن این طرح، بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان بهترین نهاد غیردولتی بود که می توانست پشتوانه پژوهشی-کارشناسی این پروژه باشد. بنیادی که مهم ترین هدفش ترویج و توسعه فرهنگ خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی در سطح کشور است. حاصل بررسی ها و نشست های متعدد، شکل گیری پروژه «کارستان» در بهار سال ۱۳۹۳ بود. حالا یک گروه بزرگ تمام انرژی و زمان خود را گذاشته اند تا: «کاری کنند، کارستان.»


کلمات دیگر: