tiny
گردل
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
۱ - خرد . ۲ - آهسته . یا گردل گردل راه رفتن . خرامان و خوش و مطبوع راه رفتن
فرهنگ معین
(گِ دِ ) (ص . ) (عا. ) ۱ - خرد. ۲ - آهسته . ، ~. ~ راه رفتن (کن . ) خرامان و خوش طبع و مطبوع راه رفتن .
لغت نامه دهخدا
گردل. [ گ ِ دِ ] ( ص ) خرد. گرد خرد.
- گردل گردل راه رفتن ؛ کنایه از خوش و خوب و محبوب راه رفتن.
- گردل گردل راه رفتن ؛ کنایه از خوش و خوب و محبوب راه رفتن.
واژه نامه بختیاریکا
( گِردِل ) گرد؛ دوار؛ انسان کوتاه و چاق
پیشنهاد کاربران
کوتاه قد خوش خرام که اندامش کمی رو به چاقی باشد. . .
کلمات دیگر: