( مصدر ) ضعف سستی .
ماهیی که چون آن را به پای بسپری سستی در پای پدید آید چندان که عرق کنی .
ماهیی که چون آن را به پای بسپری سستی در پای پدید آید چندان که عرق کنی .
فتر. [ ف َ ] (ع اِ) ضعف . || تکه ٔ گوشت . || مقدار معلومی از خوراک . (اقرب الموارد). رجوع به فَتَر شود.
فتر. [ ف َ ت َ ] (اِ) ازگیل . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به ازگیل شود.
فتر. [ ف َ ت َ ] (ع اِ) پی . || گوشت پی ناک و درشت . || مقدار معلومی از طعام . رجوع به فَتْر شود. || (اِمص ) سستی . (منتهی الارب ).
فتر. [ ف ِ ] (ع اِ) مابین دو انگشت سبابه و ابهام وقتی که گشاده باشد. (از اقرب الموارد).
فتر. [ ف ِت ْ ت َ ] (ع اِ) ماهیی که چون آن را به پای بسپری سستی در پای پدید آید چندان که عرق کنی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
فتر. [ ف ُ ] (ع اِ) بوریای برگ خرما که بر آن آرد بیزند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).