کلمه جو
صفحه اصلی

قضبان

فرهنگ فارسی

جمع قضیب
( اسم ) ۱ - جمع قضیب شاخه های بریده درخت ۲ - یکی از گونه های علف پازهر است .
جمع قضیب شمشیر لطیف تیغ بران

فرهنگ معین

(قُ ضْ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ قضیب .

لغت نامه دهخدا

قضبان. [ ق ُ ] ( ع ا ) ج ِ قضیب. ( منتهی الارب ). رجوع به قضیب شود.

قضبان. [ق ِ ] ( ع اِ ) ج ِ قضیب. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).شمشیر لطیف. ( اقرب الموارد ). تیغ بران : ومارصع من الوشح و المناطق و القلانس و القفازات و القضبان و الاعمدة لهم. ( الجماهر ). رجوع به قضیب شود.

قضبان . [ ق ُ ] (ع ا) ج ِ قضیب . (منتهی الارب ). رجوع به قضیب شود.


قضبان . [ق ِ ] (ع اِ) ج ِ قضیب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).شمشیر لطیف . (اقرب الموارد). تیغ بران : ومارصع من الوشح و المناطق و القلانس و القفازات و القضبان و الاعمدة لهم . (الجماهر). رجوع به قضیب شود.


فرهنگ عمید

= قضیب

قضیب#NAME?



کلمات دیگر: